عارف
زندگی شخصی:
عارف عارفکیا با نام هنری عارف (زادهٔ ۱۹ مرداد ۱۳۱۹) خواننده موسیقی پاپ ایرانی است. عارف حدود ۹۰۰ ترانه اجرا نموده که افزون بر فارسی به زبانها و لهجههای مختلف نیز اجرا شدهاند.
تولد و کودکی
عارف از پدر و مادری با اصالت اردبیل در تهران متولد شد. مادرش متولد و ساکن باکو بود و در دانشگاه مسکو رشتهٔ دندانپزشکی را گذرانده بود؛ همچنین مادربزرگش اُپرا میخواند و علاقهٔ فراوانی به اشعار به آذری برگردانده شدهٔ نظامی و خاقانی داشت.با شروع جنگ جهانی دوم بسیاری از خانوادههای ایرانی به جنوب ارس (ایران) کوچانده شدند. پس از این کوچ اجباری مادرش مجبور شد دانشگاه را نیمه کاره رها کند. او با پسر عموی خود ازدواج کرد و نتیجه این ازدواج چند فرزند ازجمله عارف بود. پدر عارف نیز رانندهٔ کامیون بود که در آن زمان از مشاغل سخت و مهم محسوب میشد.
خیلی زود به دلیل اختلافات در طرز تفکر، پدر و مادرش از هم جدا شدند و عارف مجبور شد دور از محبت مادرانه، در کنار نامادری زندگی نماید. قحطی و کمبود مواد غذایی (به دلیل وقوع جنگ جهانی دوم) و کمتوجهی به بهداشت، باعث شیوع بیماریهایی در ایران شده بود که عارف نیز به دلیل همین بیماریها و همچنین کمبود توجه و مراقبت مادرش، به مریضی سختی دچار شد. به همین خاطر مادرش توانست سرپرستی او را برعهده بگیرد.
عارف خواهر و برادرهای دیگری به نامهای محمدرضا، علیرضا و شهرزاد نیز دارد. مادر عارف پس از این دیگر ازدواج نکرد.
آشنایی با خوانندگی
عارف ۳ ساله بود که زندگی تازهای را در کنار خانوادهٔ مادرش (در خیابان نادری، کوچهٔ شیروانی؛ در چهارراه استانبول) آغاز کرد. زبان اول در این خانواده آذری بود، حتی پدر بزرگ و مادربزرگش زبان فارسی بلد نبودند. شرایط زندگی آنها از نظر مالی چندان خوب نبود اما همه تلاش میکردند که کانون خانواده گرم باشد،
تنها دلخوشی این خانواده گوش دادن به یک رادیوی لامپی با مارک AGA بود که همیشه بر روی موج رادیو بادکوبه تنظیم شده بود. این رادیو هر روز از ساعت ۶ صبح تا شب روشن بود و مشتری اصلی آن داییاش بود. از این رادیو علاوه بر آهنگهای آذری و غربی، گاهی نیز اُپراهای معروف اروپایی پخش میشد.مشهورترین خوانندگان آذری که رادیو بادکوبه صدای آنها را پخش میکرد عبارت بودند از: رشید بهبودوف، بُلبل، گل آقا، شوکت و فاطمه. اینها اساتیدی بودند که صدایشان تعلیم دیده بود و هیچگاه «خارج» نمیخوانند. همین امر باعث شد تا عارف مخفیانه از این استادان تقلید کند و ناخودآگاه «درست خواندن» و «میزان خواندن» و «کوک خواندن» را فرا بگیرد.
دوران تحصیل
عارف به دبستان و دبیرستان تمدن رفت که در همان کوچهٔ شیروانی قرار داشت. در ایام جوانی نیز به هنرستان صنعتی (واقع در انتهای خیابان قوامالسلطنه یا ۳۰ تیر کنونی) رفت و در رشتهٔ درودگری مشغول به تحصیل شد و دیپلمش را از آنجا گرفت. فاصلهٔ منزل تا مدرسه ۱۰–۱۵ دقیقه زمان میبرد و او همیشه این مسیر را پیاده طی میکرد. مسیر همیشگی او منحصر به خودش بود: لاین دوم خیابان و برخلاف حرکت اتوموبیلها! او با خود ترانههای آن زمان را زمزمه میکرد، و این تنها کلاس تمرین برای صدایش بود.
عارف علاقهٔ فراوانی به موج نوین موسیقی پیدا کرده بود و ترانههای اجرا شده از ویگن، محمد نوری و… را با جدّیت دنبال مینمود؛ بهطوریکه هر ترانهای که از رادیو پخش میشد را در دفترچهای به زیبایی یادداشت میکرد و سعی میکرد آنها را بلافاصله اجرا نماید. از آنجایی که تصویرگر خوبی بود کنار هر ترانه تصویری از آن ترانه را میکشید. در این دفترچه بیش از ۵۰ ترانه وجود داشت که آن را به یکی از بهترین دوستان دوران جوانیاش هدیه کرد. بعد از حدود ۶۰ سال، در مهرماه ۱۳۹۲ خورشیدی خانمی اعلام کرد که یادگاری عارف هنوز نزد خانواده ایشان وجود دارد که از طریق داییِ پدرش به او رسیده است.
عارف در دوران تحصیلش درسخوان نبود و مسائل را فرمولی محاسبه نمیکرد، اما خیلی باهوش بود، بهطوریکه باعث تعجب معلمها میشد.
پس از تحصیل و انتخاب شغل (از کارگری در لاستیکسازی تا خوانندگی)
عارف در دوران تحصیل در کارخانه لاستیکسازی بیاف گودریچ به عنوان کارگر ساده مشغول به کار شد. از آنجایی که در هنرستان زبان آلمانی را فراگرفته بود، خیلی زود در کارخانه پیشرفت کرد. پس از فارغالتحصیلی و مشمول شدن، عارف از کارخانه استعفا داد و پیگیر معافیت خود گردید.
عارف پس از دریافت دیپلم، جهت کسب درآمد ۴ گزینهٔ متفاوت را در مسیر خود میدید:
- نقاشی: عارف به همراه یکی از دوستانش که یک نقاش حرفهای بود مدتی را به طراحی بیلبوردهای تبلیغاتی پرداخت که از این راه نیز درآمد کسب کرد.
- فوتبال: عارف در دوران جوانی فوتبال را بسیار دوست داشت اما در آن زیاد درخشان نبود. به دلیل اینکه «چپ پا» بود به راحتی میتوانست در فوتبال غیرحرفهای آن زمان (اواخر دهه ۳۰ خورشیدی) رشد کند و حتی به تیم ملی برسد.
- خوانندگی: عارف هیچ وقت تصمیم نداشت این هنر را رها کند و نمیخواست اشتغال باعث کمرنگ شدن علاقهاش به خوانندگی شود.
- ادامه فعالیت در رشته درودگری: از آنجایی که عارف رشتهٔ درودگری را به صورت علمی فراگرفته بود، میتوانست در مشاغل مرتبط با این رشته فعالیت نماید. برای همین در «آزمون استخدام دبیر» شرکت کرد و در بین ۸۰۰ نفر شرکتکننده در بین ۱۰ نفر ممتاز قرار گرفت و به عنوان دبیر به هنرستان صنعتی قزوین معرفی گردید.
-
ازدواج
عارف قبل از دریافت دیپلم ازدواج کرد. او ۴ بار ازدواج کرده که حاصل آنها ۴ دختر به نامهای سهیلا، سابرینا، نازلی و نیکیتا است که در اروپا و آمریکا زندگی میکنند. او همچنین یک پسر (به نام سهیل) داشت که در سن ۴۱ سالگی به دلیل سرطان لوزالمعده در آلمان درگذشت.
-
ترانهٔ برتر
در تاریخ ۲۷ تیرماه ۱۳۹۵ خورشیدی در برنامهای موسوم به بهترینهای عارف، ۲۰ ترانهٔ وی انتخاب گردید. این نظرسنجی مردمی یکسال قبل از پخش برنامه از طریق سایت تلویزیون من و تو انجام شد.
- سلطان قلبها
- عشق تو نمیمیرد
- حالا خیلی دیره
- ای خدا حرفی بزن (ایخدا، آه ایخدا)
- گل گلخونه
- ای خدا
- خواب ستاره
- دریاچهٔ نور
- قصر صدف
- حالا باز دوباره من
- عشق
- کوچولو
- باغ بارون زده
- ای دل، ای دل
- گریه نکن
- سرباز کوچولو
- گریه بس کن
- همه چیم یار
- صدایم کن
- سراب
آرزوی بازگشت به ایران
عارف در سالهای اخیر کشور امارات را برای سکونت انتخاب کرده که دلیل آن را فاصلهٔ کم ۲۰ دقیقهای با ایران میداند. او بیش از ۱۰ سال هر شب (بجز ایام سوگواری) در دبی برنامه اجرا کرده و از این طریق با ایرانیان داخل کشور در ارتباط نزدیک بوده است.
وی همیشه در برنامههایش از آرزویش که بازگشت به ایران است سخن به میان آورده است. این حرفها به گوش نیروهای امنیتی ایران رسیده و شروطی را برای بازگشت عارف تعیین نمودهاند: نوشتن توبهنامه، فراموش کردن هنر خوانندگی، حضور در اجتماع کمتر از ۵ نفر. این شروط برای عارف بسیار سنگین و دردناک بوده و همانند برخی از همکارانش به آن شروط نه گفته است.
پس از اعتراضات بر حق مردم خرمشهر به دلیل بی آبی، عارف در پیامی گفت که آرزویش اینست که در شهرهای جنوبی ایران به «کشاورزی» بپردازد.
تاکنون برای عارف ثبت نشده است
موزیک ویدئو
تاکنون برای عارف موزیک ویدئو ثبت نشده است
آلبوم
تاکنون برای عارف آلبوم ثبت نشده است